تاریخ انتشار : سه‌شنبه 15 سپتامبر 2015 - 13:07
کد خبر : 4398

نظر آیت الله دستغیب و وزیر بهداشت دولت احمدی نژاد درباره شهید دهراب پور /بوسه وزیر بهداشت دولت یازدهم بر دستان پدر شهید دهراب پور

نظر آیت الله دستغیب و وزیر بهداشت دولت احمدی نژاد درباره شهید دهراب پور /بوسه وزیر بهداشت دولت یازدهم بر دستان پدر شهید دهراب پور

شهیدعین الله دهراب پور با وجود سن پایین ازهوش و استعداد سرشار، ذوق و هنر وافر، تقوی و خلوص کم نظیر، شجاعت، شهامت مثال زدنی، شور و شعور انقلابی برخوردار بود این ویژگی ها از وی اسطوره ای فراموش نشدنی در یادها به جا گذاشت.

 نسیم دنا : پس از شهادت شهید عین الله دهراب پور، دوستان همکلاسی و دبیران محترمش و برخی شخصیت های مطرح کشور نامه هایی به خانواده یا خطاب به شهید نوشته اند که در هر کدام از این نامه ها دنیایی از معرفت و عشق به شهیدان راه حق و آئین سرخ حسینی موج می زند.

 به گزارش نسیم دنا به نقل از صبح زاگرس شهید عین الله دهراب پور در سال ۱۳۴۵ در شهرستان بویراحمد متولد شد. وی پنج سال دوره ابتدایی را به صورت جهشی در سه سال با معدل عالی و دوره راهنمایی را در خرداد ۱۳۵۸با معدل ۱۹٫۷۶به عنوان رتبه اول شهر یاسوج به پایان رساند.

شهید دهراب پور در همان سال تنها دانش آموز شهر یاسوج بود که با پذیرش در دبیرستان نخبه پرور دانشگاه شیراز که مهمترین مرکز علمی جنوب کشور با بهترین و زبده ترین دانش آموختگان پزشکی و استادان دانشگاهی بوده است مسیر موفقیت های علمی خود را سپری کرد.

وی پس از دریافت مدرک دیپلم با بهترین معدل بجای نشستن بر کرسی رشته پزشکی در جبهه نبرد حق علیه باطل حضور یافت.شهید والامقام این مسیر را در وصیت نامه اش هم به وضوح ترسیم کرده که مهمترین آزمون، آزمون الهی و بهترین دانشگاه مکتب اهل بیت عصمت و طهارت (ع) است.

شهید دهراب پور با وجود سن پایین ازهوش و استعداد سرشار، ذوق و هنر وافر، تقوی و خلوص کم نظیر، شجاعت، شهامت مثال زدنی، شور و شعور انقلابی برخوردار بود این ویژگی ها از وی اسطوره ای دوست داشتنی و فراموش نشدنی در یادها به جا گذاشت.

وی همزمان با آغاز جنگ تحمیلی در حالی که در دانشگاه مشغول به تحصیل بود پس از عزیمت به جبهه و مجاهدت های فراوان در عملیات بیت المقدس مجروح شد.شهید دهراب پور پس از مداوا و مجروح شدن در عملیات های بعدی وی از مبارزه با استکبار منصرف نشد تا اینکه در تابستان ۱۳۶۲ در عملیات والفجر دو منطقه حاج عمران به آرزوی دیرینه اش رسید و به درجه رفیع شهادت نایل آمد.

شهید دهراب پور در سال ۹۳ به عنوان شهید شاخص دانشجویی کهگیلویه و بویراحمد معرفی و مستند این شهید والامقام از شبکه خبر صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شد.

بعد از شهادت عین الله، دوستان همکلاسی و دبیران محترمش و برخی شخصیت های مطرح کشور نامه هایی به خانواده یا خطاب به شهید نوشته اند که در هر کدام از این نامه ها دنیایی از معرفت و عشق به شهیدان راه حق و آئین سرخ حسینی موج می زند. این نامه ها یادآور دوستی های ناب و عرفانی عین الله به انسان هایی است در کسوت بندگی خداوند که در سپیده دم آفرینش کائنات به افتخار اشرف مخلوقات عالم نائل آمده اند و قرار است فرشتگان آسمان را با نمایش صفات الهی خود مات و مبهوت سازند. این نامه ها بازتاب مهرورزی های شهیدی است به دوستانی یکدل و یکرنگ و آموزگارانی که شکوه با عظمت مقام آدمیت را در پیش چشم جهانیان به نمایش گذاشته اند.

 در زیر بخش هایی از این پیام ها و خاطره های دوران عشق و عاشقی علم و شهادت از منظر مخاطبان، دوستدران شهید می گذرد.

آیت الله سید علی اصغر دستغیب؛ نماینده محترم مردم استان فارس در مجلس خبرگان رهبری و تولیت آستان مقدس احمد ابن موسی شاه چراغ شیراز شخصا” در مراسم همزمان چهلم عین الله دهراب پورو سالگرد شهید سید نادر یوسفی در مسجد صاحب الزمان یاسوج حضور یافتند و در این مراسم سخنرانی فرمودند. آیت الله دستغیب با شناختی که از عین الله و سید نادر و دوستان آن ها در طی چهار سال حضور در پای درس های اخلاق ایشان در مسجدالرضای شیراز داشتند، در مورد مراتب علمی و جانفشانی های این دو شهید داد سخن دادند و در بخشی از سخنرانی خود گفتند: «شهید عین الله دهراب پوراز شخصیت های بزرگ و از پرچم داران علمی و فرهنگی جامعه دانشگاهی ما بوده است…»*

 دکتر کامران باقری لنکرانی؛ از همدوره های  شهید عین الله دهراب پور در دبیرستان نمونه توحید شیراز و فوق تخصص گوارش و کبد و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی شیراز در بخشی از نوشته خود آورده اند: «نوادری بودند که هم در عرصه علمی می درخشیدند و هم دغدغه هایی فراتر از خود و آینده خود داشتند.

شهید عزیزمان عین الله دهراب پور، از زمره این ستاره های نادر بود. در عرصه علمی، او را باید یکی از برترین دانش آموختگان مدرسه نمونه توحید دانست که خود این مدرسه نیز در آن مقطع، برترین دبیرستان کشور بود که هیچ مدرسه ای با آن نمی توانست رقابت کند. این شهید عزیز در سن ۱۰ سالگی دوره راهنمایی را آغاز کرد و در ۱۷ سالگی در کنکور دانشگاه قبول شد و در همه این مراحل، بالاترین رتبه ها را کسب نمود. فهم و ذکاوت او چنان بود که هم  دبیران و هم همکلاسی ها را متحیر  می کرد… با همه این ها، دهراب پور حقیقی ما تنها یک نابغه علمی نبود. او یک پارچه شوق بندگی بود. من هنوز نماز های ظهرگاهی او را در حیاط دبیرستان به یاد دارم که چه عاشقانه و چه بی سر و صدا با خدا مناجات می نمود. مناجاتی که هنوز به آن غبطه میخورم. دست هایش را چنان خاضعانه به درگاه خدا دراز می کرد که گویی این نوجوان موحّد، محضر خدا را می بیند. به مستحباتی پایبند بود که برخی از ما حتی آن ها را نمی شناختیم و شاید اکنون نیز نمی شناسیم. اما این عشق به خدا او را منزوی نکرد، بلکه میدان دار عرصه های دفاع از دین خدا بود. حضورش در همه میدان هایی که انقلاب اسلامی را در آن در مخاطره می دید از سر تکلیف و با دغدغه مندی و خالصانه و اثرگذار بود.»

دکتر خلیل ضرابی؛ دبیر زیست شناسی  شهید عین الله دهراب پور و پزشک فوق تخصص جراح قلب و عروق در فرازی از نامه خود نوشته اند: «مفتخرم که در مقطع تاریخی دوران انقلاب و در هنگامه شور و التهاب دفاع مقدس، معلم عین الله بودم. عین اللهی که یکپارچه عشق و حماسه بود. از ناب ترین بچه های مدرسه که خلوصی کم نظیر داشت. من که معلمشان بودم، توصیه ام این بود: چه آن ها که به دفاع از کشور برخیزند و چه آن ها که درس بخوانند، هر دو  پیروزند. ولی او و دیگر همکلاسی های همرزمش، راه مبارزه با تجاوزگران را برگزیدند و با علم و اطلاع کافی از صحنه های نبرد و با عشق به انقلاب و رهبر به میدان دفاع از میهن و ارزش های اسلامی قدم گذاردند.»

دکتر بهادر شهریاری(سرکاری)؛ از همکلاسی های دوره دبیرستان شهید و دکترای تخصصی ایمونولوژی و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی شیراز، با یادآوری دوران خاطره انگیز دبیرستان خاطرنشان ساخته اند: «به یاد می آورم، چگونه دبیرانمان به تو و آن هوش و استعداد سرشارت در تمامی دروس ایمان داشتند و افتخار می کردند که دانش آموز کوشایی چون تو دارند.

به یاد می آورم عشق ورزیدنت را به نماز و نیایش، و اشتیاقت را به حضور در نماز جماعت. چه لحظه های نابی بود آنگاه که صدای ملکوتی اذان مغرب را از بلندگوهای مسجدالرضا می شنیدی و با شور و التهابی خاص آستین بالا می زدی. آماده برای تجدید وضویی دوباره. شستشوی دوباره جسم و روح. مسح عشق. برافروخته شدن آن چهره پاک. خلوصی پرشتاب برای رسیدن به صفوف نماز. آنک در مسجدالرضا. در پیشگاه خداوند. می ایستادیم به نماز در برابر آن معبود بی نیاز. آنگاه دلسپردن به کلام وحی. گوش جان به ندای قرآن. لحظاتی شیرین و ناب. در پای درس اخلاق و عرفان. شنیدن اسرار بندگی از زبان گرم عارفی الهی. با استشمام کلام وحی از جانب آیه الله دستغیب.

به یاد می آورم روزی را که از عیادت آن همکلاسی مجروح در جبهه در بیمارستان نمازی باز می گشتیم و تو در خودت فرو رفته بودی و می گفتی چرا ما با خیال آسوده مشغول

درس و مشق باشیم و از قافله عاشقانی مثل این همکلاسی غیرتمند عقب بمانیم؟!»

دکتر ذوالفقار ذوالفقاری؛ از همکلاسان و همرزمان شهید و از مدیران دانشگاه علوم پزشکی شیراز، در بخشی از نامه خود خطاب به عین الله شهید، آورده اند: «بسیار سخت است که در ساحت ملکوتی فرشته ای چون تو در عالم معنا وارد شوم. انسانی فرشته چون تو که اکنون در مقام قرب الهی جای گرفته و دیری است ما خاکیان عالم ناسوت را وداع کرده است. با همه این ها، دل کوچکم برای آن ایام با تو  بودن چه بسیار تنگ شده که زبان از بیان آن عاجز است. وقتی که در هنگامه اذان مغرب وضو می گرفتیم و با آن چهره برافروخته از عشق به خدا، برای اقامه نماز از خوابگاه به سمت مسجدالرضا می شتافتیم و در صفوف زیبا، منظم و به یاد ماندنی نمازگزاران مسجد از خود می گسستیم و به خدا می پیوستیم.

عین الله جان هر چه زمان می گذرد به یقین می رسم که شما متعلق به این دنیای قیل و قال نبودید. که خود انتخاب شده پروردگار عالم بودید و در اوج ایمان به لقای حق شتافتید. چشمان خواب زده و گناهکارمان به شما و دیگر شهداست که در آن سرای جاوید، متنعم به نعمت های الهی هستید. از همه شهداء و عین الله شهید وارسته از نفس سرکش و بریده از نَفَس های ناشکری، عاجزانه می خواهم در وانفسای روز رستاخیز ما را تنها نگذارند و دستگیر دست و دل های پرگناهمان باشند.»

دکتر سعید جاودان سیرت؛ از همکلاسی های دوره راهنمایی شهید و پزشک و دستیار تخصصی بیماریهای عفونی در نامه وزین خود به سجایای اخلاقی و اندیشه پویای شهید اشاره نموده و می نویسند: «شهید دهراب پور، انسان وارسته بزرگی بودند. آوازه علمی و اخلاقی او زبانزد خاص و عام بود و در ایامی که در مدرسه راهنمایی آریوبرزن یاسوج مشغول به تحصیل بودند، ویژگیهای منحصر به فردی داشتند. از جمله این که دستخط شان بسیار زیبا بود و انشاهایی بسیار شیوا، روان و پر محتوی می نوشتند. واجد فهمی شایسته و در خور توجه بودند و به راستی که متعهد و ملتزم به فراگیری علم بودند. استفاده مطلوب از عنصر زمان، نظم و انضباط در امورات زندگی و درسی، صداقت در گفتار و رفتار از ویژگی های بارز ایشان بود. مشخصه دیگرشان خوشرویی و خنده رویی بود و ممتاز و نفر اول بودنش در طی سه سال راهنمایی، او را در بین تمامی دانش آموزان مدرسه شاخص ساخته بود.

این شهید وارسته، افکار بزرگ و بلندی در سر داشت. به زمین و خاکیان تعلق نداشت. در دفتر معرفت، مسیر وصال را پیموده بود و از جنس نور بود. از همان نوجوانی حس عجیبی داشت. آرام، متین، سربه زیر، افتاده و با حسی عارفانه به کلاس درس می آمد و با نگاهی عمیق و ژرف همه زوایای درس را میفهمید و با همان سکوت سرشار از معنی و مفهوم، راه خانه را در پیش میگرفت و بعدها دریافتم؛ با آن گونه زیستن و آن گونه صفات که در خود می پروراند، خویشتن را آماده سفر به ملکوت می کرد.

اکنون که به گذشته مینگرم، فاصله زیادی در عروج و رسیدن به کمالات انسانی با ماها داشت. او در افلاک سیر میکرد و ما گرفتار خاک و مغاک بودیم.»

دکتر علی انصاری اصل؛ همکلاسی دوران دبیرستان شهید و پزشک متخصص بیماریهای داخلی در فرازی از نامه بلند بالای خود به عین الله شهید، وی را این گونه خطاب کرده اند: «نمیدانم از آن روزی که دیگر خودم را در آینه چشمانت ندیدم تا اکنون که درمقابل تو نشسته و درد دل می کنم چند روز و هفته و ماه و سال بر من بیچاره گذشته است. نمی خواهم مثل روزهای دبستانی ام تقویم را بردارم، روزها و هفته ها را جمع کنم و مدت ایام فراق با تو را محاسبه کنم. می دانی همه ثانیه هایش، لحظه های سختی است. سینه ام سنگینی می کند. چشمان بارانی ام درست نمی بیند. بغضی در گلو راه سخن را بر من بسته است…

با وجود گذشت سالهایی دراز که تو به آرمان خویش رسیده ای و من وامانده در حسرت انتظار مانده‏ام، گویی ساعاتی بیش نیست که رفته ای و من هنوز در انتظار آمدنت هستم. گویی اکنون مغرب فرا رسیده باید دست در دست هم به نماز برویم، انگار الآن تو حاضری و مسجد در انتظار دعا و مناجات و گریه های بی صدا و اشکهای پنهانی توست…»

دکتر محسن رضایی تل زالی؛ پسر دایی شهید و متخصص جراحی کلیه در قسمتی از نوشتار خود درباره عین الله در دوران مشترک و افتخارآمیز جبهه و جهاد ترسیم کرده اند: «توفیق پیدا کرده بودم چند روزی را با عین الله شهید، همسفر قافله عشق در کربلای والفجر دو باشم. عین الله ویژگی های خاصی داشت که او را از دیگران متمایز می کرد. علاوه بر حالات عرفانی ویژه ای که در او می دیدم و همه وجودش را در بر گرفته بود، خاطره ای از ایشان هنور در ذهنم باقی مانده و باقی خواهد ماند این بود که در روز شهادتش؛ سوم مرداد ماه شصت و دو، رشادت خاصی از خود نشان داد. در آن روز، فرمانده گردان؛ یعنی شهید جاویدی، پس از سخنرانی بلیغی برای رزمندگان، با چهره ای گشاده و خندان، نیروهایش را مورد خطاب قرار داد و به لحنی شیرین فرمود: «کیست مرا یاری کند تا قسمت شرق عملیات را پوشش داده و از نفوذ و پیشروی نیروهای دشمن جلوگیری کند، البته که هرکس این ماموریت خطیر را بپذیرد، خیلی مطمئن نباشد که زنده بر خواهد گشت…»

 اولین کسی که داوطلبانه دست بلند کرد و حاضر شد در آن پهنه خطرناک بجنگد و جانفشانی کند، عین الله شهید بود. او بود که این مسئولیت گران را پذیرفت و با جوانمردی بی حد و حصر و مقاومت جانانه اش، مانع نفوذ دشمن به محل استقرار باقی مانده گردان شد. تا اینکه در اواسط روز و در یکی از همان لحظات مقاومت عاشورایی و کم نظیر، قلب عارفانه و نابش مورد اصابت تیر مستقیم ضد هوایی های دشمن قرار گرفت و به  وصال معشوق ابدی و ازلی اش نائل شد.»

دکتر سید محمد رحیم نصیبی؛ دندانپزشک و همرزم عین الله در زمان جنگ و جهاد و دفاع مقدس، در خاطراتی زیبا از شهید نوشته اند: «اولین آشنایی ام با شهید در هنگام برگزاری یکی از نمازهای جماعت ظهر و عصر بود. این شهید والا مقام، حقیقتا” از لحاظ معنوی، انسانی برجسته و متمایز بود. اکثر اوقات، قبل از شروع نماز جماعت در نماز خانه پادگان جلدیان حضور داشت و دوستانش او را مشغول به جای آوردن مستحبات می دیدند. همینطور، در انجام نوافل بعد از نماز مصر بود و از آخرین نفراتی بود که پای از نمازخانه بیرون می گذاشت. فراموش نمی کنم شب جمعه ای بود و این بنده کمترین در جمع بچه های گردان در نمازخانه پادگان، دعای کمیل می خواندم و گهگاه فرازهایی از این دعای آسمانی را معنی می کردم و عزیزان دل از دست داده بسیجی و سپاه با آن فرازهای ملکوتی در آسمان ها سیر می کردند و زمزمه های خدا خدایشان همه فضا را پر کرده بود.  در این میان، عین الله عزیز مان آن چنان منقلب شده بود و اشک می ریخت که گویی مولا علی (ع) دارد کلمه به کلمه ی این دعای نورانی را به یار وفادارش کمیل ابن زیاد تلقین می کند. آن گونه با خدای خودش مناجات می کرد که گویی همین الآن در صحنه عرصات در پیشگاه خداوند ایستاده است…»

سرهنگ محمد وکیلی؛ از همرزمان شهید در دوران حضور در جبهه های نور علیه ظلمت خاطرات خود از شهید آورده اند: «بنده در سال شصت و یک، جانشین اطلاعات و عملیات تیپ فاطمه زهرا بودم و بسیجی هایی مانند شهید دهراب پور و حقشناس و ذوالفقاری و زرّین کلاه که از دبیرستان توحید شیراز آمده بودند، به سبب شاخصه های معنوی مشترکی که با هم داشتند، به عنوان عضو اطلاعات و عملیات معرفی شده بودند. در جنگ، شجاعت نیروهای اطلاعات و عملیات و تخریب باید زبانزد خاص و عام باشد. باید تاریکی شب ها را سپر خویش کنند و بروند در خطوط جلوی دشمن که این کار در آن شرایط بحرانی جنگ خطرات زیادی به همراه داشت. چنین عزیزانی بودند که سلامت نفس و شجاعت و خطرپذیری و انگیزه های لازم را برای نفوذ به خاکریز دشمن و شناسایی وضعیت دشمن داشتند. ایامی که در تیپ بودند، همه نیروها رفتار و تعبدشان را از نزدیک دیده بودند که مقید به خواندن نماز شب بودند. آن ها در تاریکی و سکوت شبانه به کار شناسایی تحرکات دشمن می پرداختند و روزها را غالبا” به درس خواندن با هم در سنگر به شب می رساندند…»

دکتر حسن درخشان؛ از دوستان دوران تحصیل شهید و دکترای عمران و عضو هیئت علمی دانشگاه در خاطرات دوره دبیرستان خود از عین الله فرموده اند: «شهید عین الله دهراب پور مرد عمل بود، همچنان که یادم می آید؛ عین الله در درس و بحث سرآمد بود و از هوش بسیار بالایی برخوردار بود، درست شبیه شهید رجایی همیشه خندان و متبسم بود و بسیار فروتن.  بی آلایش و پاک بود و سیمایی جذاب و دوست داشتنی داشت، مقیّد به شرکت در نمازهای جماعت بود که در آن زمان در مسجد الرضا به امامت حاج آقا سید علی اصغر دستغیب برگزار می شد، وقتی با دوستان صمیمی اش از جمله شهید منصور غلامی، شهید عنایت الله ثانوی و شهید ایاز قربانی و علی زرین کلاه(دکتر انصاری اصل) و مرتضی حق شناس، فرصتی به دست می آوردند، وارد مباحث علمی و مذهبی می شدند و مانند طلبه های مجرب با هم مباحثه می کردند. او و جمعی از همکلاسی ها اهل نماز شب و نماز جمعه بودند و در کنار آن، وظیفه تحصیل خود را نیز بخوبی و حتی بهتر از دیگران انجام می دادند.

مهندس الله رحم شفیعی؛ از مدیران اسبق شرکت آب منطقه ای استان کهگیلویه و بویر احمد و یکی از همرزمان شهید در عرصه های نبرد با دشمنان قسم خورده انقلاب اسلامی در بخشی از خاطرات خود عنوان نموده اند: «آشنایی ام با شهید دهراب پور کوتاه بود. سال ۶۱ در جبهه با ایشان آشنا شدم. در تیپ فاطمه زهرا؛ زیر مجموعه لشکر فجر متشکل از نیروهای استان های فارس، بوشهر و کهگیلویه و بویراحمد که چند ماه بعد از آن روزها فرماندهی همین تیپ برای اولین بار به عهده یکی از فرزندان رشید استان کهگیلویه و بویراحمد به نامه سردار جواد هرمز پور گذاشته شد که اهل یاسوج بود و خود در بیست و هفت شهریور سال شصت و دو در زبیدات به شهادت رسید. آشنایی بدین صورت بود که در پاسگاه زید در ۲۵ کیلومتری آبادان، پدافند بودیم و تقریبا” دور از خط مقدم جبهه. از آن جا به دشت عباس رفتیم در تپه های ابو غریب و دو ماهی با این شهید بزرگوار بودیم. چادری در جوار خیمه ما بر پا بود که به لحاظ ظاهر شکیل تر بود. در این چادر جوانانی بودند در سنین ۱۶ یا ۱۷ سالگی که می گفتند این ها بسیجی هایی هستند که از دبیرستان دانشگاه شیراز آمده اند. همیشه کتاب هایشان در خیمه پهن بود و با هم درس می خواندند و مانند طلبه ها با هم مباحثه می کردند…».

 فرامرز عزیزی؛ کارشناس علوم آزمایشگاهی و از همرزمان شهید در صحنه های خونبار نبرد با متجاوزان به میهن اسلامی در خاطرات خود از شهید تصریح کرده اند:

«در سال شصت و یک، با عین الله دهراب پور در پادگان صاحب الزمان شیراز بودیم. ما از نور آباد اعزام شده بودیم و شهید دهراب پور و گروه پنج شش نفری آن ها از همان شیراز آمده بودند. این گروه که می گفتند دبیرستانی های دانشگاه شیراز هستند، کارشان با بقیه فرق داشت. ما نسبت به جدا شدن از درس و بحث بی تفاوت بودیم و احساس فارغ البال می کردیم. هر وقت فرصتی دست می داد، ورزش می کردیم یا دور هم می نشستیم و از هر دری صحبت می کردیم. ولی آن ها کتاب هاشان را می خواندند. سر صف غذا هم نمی ایستادند و اگر غذایی می ماند می گرفتند. از شیراز به پادگان امیدیه رفتیم. شهید دهراب پور نقش رهبری داشت در گروه خودشان. از هوش و استعداد سرشاری برخوردار بود. متعبّد بود. اولین شبی که به مقر تاکتیکی رفتیم، تا نصف شب نشستیم به صحبت کردن با این دوستان و بعد خوابیدیم. ساعت چهار صبح از خواب بیدار شدم و دیدم هیچ کس در سنگر نیست. هزار و یک فکر برایم پیش آمد. از سنگر بیرون آمدم تا ببینم چه خبر شده. با کمال تعجب در تاریکی شب، چشمم به ستون هایی سیاهرنگ افتاد در جلوی سنگر که در فاصله خواب تا آن لحظه، انگار از توی زمین سبز شده بودند. وقتی خوب نگاه کردم، دیدم کمی تکان می خورند. و آن وقت سر حساب شدم این ستون ها دبیرستانی های همسنگر من هستند که در دل شب به نماز ایستاده اند. رکوع و سجودشان را دقایقی به نظاره نشستم و به حال و هوای عرفانی آن ها غبطه ها خوردم و اشک هایم ناخودآگاه سرازیر شد…»

بوسه وزیر بهداشت دولت یازدهم بر دستان پدر شهید دهراب پور

پدر شهید عین الله دهراب پور، شهید شاخص بسیج دانشجویی کهگیلویه وبویراحمد اسفند ۹۳  در مراسمی از سوی حسن قاضی زاده هاشمی وزیر بهداشت دولت یازدهم مورد تجلیل قرار گرفت.

یاد تمامی شهیدان ایران اسلامی گرامی و راهشان پررهرو  باد.

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

همراه اول

گزارش تصویری

گردشگری

خبرگزاری های کشوری سایت‌های استانی