اماس را بهتر بشناسیم؟
برخی مطالعات نشان داده است که سرعت پیشرفت اماس در افرادی که در سن بالاتر به این بیماری مبتلا میشوند، بیشتر است. تحقیقی که بر روی ۱۸۴۴ بیمار مبتلا به اماس در فرانسه صورت گرفت، صحت این مطلب را تایید میکند.
نسیم دنا :سمانه زنگویی دوم؛ دانشجوی کارشناسی ارشد پرستاری دانشگاه آزاد اسلامی خوراسگان//محدودیّت در فعّالیّتهای روزمره، در زندگی هر فرد اهمّیّت دارد و خصیصه (ویژگی) پیش رونده اماس میتواند تاثیر زیادی بر کیفیت زندگی فرد داشته باشد. مشاهده و بررسی محدودیتهایی که فرد در مراحل ابتدایی بیماری با آن مواجه است، باید در اولویت قرار گیرد، زیرا یافتههای حاصل از آن میتواند نشانگر آسیبهای عصب شناختی بعدی باشد. دادههای بالینی و شواهدی که از گروههای تحقیقی متعدد به دست آمده نشان میدهد که آسیبدیدگی توانایی حرکت، عامل مهمی است که ممکن است به کاهش کیفیت زندگی فرد بینجامد. گرچه این مطالعات اثر منفی کاهش توانایی حرکت را به وضوح نشان دادهاند، تشخیص بیشتر تاثیر ناتوانیهایی از قبیل کاهش توانایی حرکت، خستگی، درد، اضطراب و اسپاسم و در عین حال درمان هدفمند آسیبدیدگیهای خاص همچنان به صورت یک نیاز اساسی باقی مانده است. این مقاله به ارائه مطالعاتی که در زمینه تاثیر اماس بر زندگی افراد صورت گرفته، میپردازد. از آنجا که میزان آسیبدیدگی حرکتی و سرعت پیشرفت بیماری اماس متفاوت است، این نوشته ارزیابی مداوم فرد از مراحل ابتدایی بیماری را یک نیاز میداند.
***
مرحله ابتدایی بیماری اماس تشخیص بالینی این بیماری است و مرحله بعد که در آن برخی عوارض بیماری ظاهر میشود ام اس مقدّماتی یا آرآراماس نام دارد. پس از چندین سال، بیماری بیشتر مبتلایان تبدیل به اماس پیشرفته ثانویه یا اسپیاماس میشود. شکل جایگزین اسپیاماس، اماس پیشرفته اولیه یا پیپیاماس است که در مقایسه با نوع ثانویه با سرعت بیشتری پیشرفت میکند و منجر به از دست رفتن توانایی راه رفتن میشود. در مرحله اولیه بیماری، عوارض نهایی آن و مدت زمانی که طول میکشد تا بیمار دچار ناتوانی شود، غیرقابل پیشبینی است.
برخی مطالعات نشان داده است که سرعت پیشرفت اماس در افرادی که در سن بالاتر به این بیماری مبتلا میشوند، بیشتر است. تحقیقی که بر روی ۱۸۴۴ بیمار مبتلا به اماس در فرانسه صورت گرفت، صحت این مطلب را تایید میکند. بر اساس این تحقیق در افرادی که تا سن ۲۹ سالگی مبتلا به ام اس شده بودند به طور متوسط ۳۳ سال طول میکشید بیماری تا درجه هفت پیشرفت کند (منظور از درجه هفت، ناتوانی در راه رفتن بیش از ۱۰ متر بدون استراحت یا کمک است)؛ این در حالی بود که در افرادی که بیماری آن ها در سن بالای ۵۰ سال تشخیص داده شده بود، این میزان پیشرفت بیماری ظرف تنها ۱۷ سال صورت میگرفت. براساس این تحقیق، پیشرفت بیماری از حالت اماس مقدّماتی به اماس پیشرفته ثانویه در ۵/۲ درصد از بیماران به طور متوسط ۱/۱۹ سال طول میکشید. یافتههای حاصل از این تحقیق نشان میدهد گرچه سرعت پیشرفت بیماری و افت توانایی در افراد مختلف، متفاوت است ولی تمام بیماران مبتلا به اماس پس از چندین سال بخشی از تواناییهای خود را از دست داده، به کمک و حمایت بیشتر نیاز پیدا میکنند.
بیشتر آزمایشهای بالینی و مطالعاتی که بر روی بیماران صورت گرفته، روی اماس مقدّماتی متمرکز شدهاند. بنابراین علیرغم اینکه در مورد این مرحله از بیماری اطلاعات زیادی در دسترس است، در مورد پیشرفت ناتوانی طی مراحل بعدی اماس اطلاعات چندانی نداریم که این نقیصه باید رفع شود. در اسپیاماس (اماس پیشرفته ثانویه) ناتوانی بارزتر است و فعالیتهای بیمار شدیداً محدود میشود. در نتیجه درمان بیماری در این مرحله نسبت به مراحل اولیه مشکلتر است. استفاده از راهکارهایی که پیشرفت ناتوانی را به تاخیر انداخته یا متوقف میکند، جزء نیازهای اساسی بیماران است که هنوز برآورده نشده است.
هدف عمده درمانهای فعلی اماس فرونشاندن التهاب است و چنان که تصاویر ام.آر.آی نشان میدهد، این درمانها به کاهش میزان برگشت و فعالیت آسیبشناختی میانجامد. در عین حال، این روشهای درمانی به خودی خود کافی نیستند، چرا که کاهش عملکرد اکسونال( انتقال عصبی از طریق آکسون نورون های عصبی) را در نظر نمیگیرند. در کنترل بیماری اماس باید عوارض ناشی از پیشرفت آن به ویژه محدودیت فعالیتها و مشارکتهای اجتماعی را- حوزهای که نیازمند پیشرفت بیشتری است- مدنظر قرار دهیم.
از میان تمام محدودیتها و ناتوانیهایی که بیماران اماس با آن مواجه اند، آن چه بیش از همه بیماران را نگران میکند از دست دادن توانایی راه رفتن است. گرچه بیمار به تدریج این توانایی را در طول دوره بیماری از دست میدهد، در برخی موارد ممکن است در همان مرحله ابتدایی (CIS) توانایی راه رفتن را از دست بدهد. از دست دادن توانایی حرکت در بیماران ۲۰ تا ۳۰ ساله که زندگی فعالتری دارند، نسبت به بیماران مسن تر که زندگی آرامتری دارند، تاثیرات به مراتب شدیدتری میگذارد. همانطور که در بالا اشاره شد، سن شروع اماس در پیشبینی عوارض آن مؤثر است. چنان که در بیماران جوان تر، بیماری با سرعت کمتری پیشرفت میکند و در عین حال ناتوانی بیشتری را نسبت به بیمارانی که در سن بالا مبتلا شدهاند در پی دارد.
علیرغم اینکه از شناسایی و تشخیص آسیب دیدگیهایی که حرکت بیماران را مختل میکند، مدت زیادی میگذرد، پزشکان و تراپیستها به اندازه کافی و بهطور خاص توانایی راه رفتن را در این بیماران مورد ارزیابی قرار ندادهاند و برای تعیین تاثیر این ناتوانی بر بیماران و کسانی که مسئولیت نگهداری از آن ها را بر عهده دارند، دست به اندازهگیریهای کیفی نزدهاند. این مقاله با هدف تعیین تاثیر کاهش توانایی راه رفتن بر زندگی بیماران اماس تهیه شده است.
آسیب دیدن توانایی حرکتی میزان فعالیتها و مشارکتهای اجتماعی را محدود میکند- مهمترین اثر منفی اماس-
همانطور که در بالا اشاره شد، اماس غالباً با آسیب دیدن بخشی از تواناییها همراه است. اخیراً ICF که تحت نظر سازمان جهانی سلامت است به جای واژههای “disability” و “handicap” واژههایی که بار منفی ندارند، پیشنهاد داده است. به جای واژه “disability” از واژه “activities” و به جای واژه “handicap” اصطلاح “participation in social life” در نظر گرفته میشود. مجموعه واژههای مرتبط با اماس در یک کنفرانس جهانی ارائه شد که با وضع قوانینی نیز همراه بود. از آنجا که در برخی مقالات منتشر شده از واژههای قبلی استفاده شده است، این مقاله نیز هنگامیکه ارجاع میدهد، واژگان قبلی را بدون تغییر حفظ میکند.
با پیشرفت اماس که با کاهش سطح تواناییها و مشارکتهای اجتماعی و از دست دادن توانایی راه رفتن همراه است، به تدریج نقش و کارکرد بیمار در محیط کار و زندگی شخصی و اجتماعی وی کم میشود. مطالعاتی که طی ۲۰ سال گذشته صورت گرفته نشان میدهد که از زمان شروع بیماری، به طور متوسط ۸ سال طول میکشد تا بیمار کمی از توانایی راه رفتن خود را ازدست بدهد. بر اساس این مطالعات، ۲۰ سال طول میکشد تا بیمار به کمک (مانند استفاده از عصا) نیاز پیدا کند و این زمان برای محدود شدن بیمار به ویلچر به طور متوسط ۳۰ سال است. از دست دادن توانایی راه رفتن روی زندگی اعضای خانواده این بیماران هم تاثیر منفی میگذارد.
مطالعات متعدد تأکید کردهاند فشاری که در نتیجه عدم توانایی در حرکت بر بیماران تحمیل میشود بیش از هر چیز آن ها را دچار ترس و اضطراب میکند. در یک مطالعه میدانی که اخیراً انجام شد، راه رفتن بیش از سایر تواناییها برای بیماران اهمیت داشت و از دست دادن این توانایی از نظر آن ها بدترین عارضه این بیماری محسوب میشد. در تحقیقی که در بریتانیا بر روی ۸۴ بیمار مبتلا به اماس با سابقه بیماری بیش از ۵ سال و ۸۲ بیمار با سابقه بیماری بیش از ۱۵ سال صورت گرفت، از شرکت کنندگان خواسته شد ۱۳ مورد از قابلیتهایشان را به ترتیب اهمیت درجهبندی کنند. تقریبا۳۷% از بیماران گروه اول و ۲۷% از بیماران گروه دوم راه رفتن را مهم ترین توانایی خود برشمردند. در کمال ناباوری، این درصد در مورد قدرت بینایی (۱۶ و ۲۴%)، تفکر و حافظه (۸ و ۱۵%) و عدم احساس درد کمتر بود.
مطالعه دیگری که توسط CCRS انجام شد، اهمیت توانایی راه رفتن را در بیماران اماس به وضوح نشان میدهد. در این مطالعه، کیفیت زندگی ۳۰۲ بیمار مبتلا به اماس (در محدوده سنی ۸/۵۰-۶/۴۶) با ۱۰۹۷۴۱ فرد سالم (در محدوده سنی ۸/۴۴-۸/۴۴) از نظر پارامترهای مربوط به سلامت مقایسه میشود. منظور از پارامترهای سلامت، بینایی، شنوایی، گویایی، راه رفتن، قدرت تشخیص، مهارت و درد است. از میان این پارامترها، بیشترین اختلاف در کل شرکت کنندگان مربوط به راه رفتن بود(۲۶/۰) و احساس درد در مرتبه دوم قرار گرفت (۱۴/۰). تفاوت بین بیماران اماس و گروه کنترل، در پارامتر راه رفتن بیشتر از پارامترهای بینایی، شنوایی، گویایی، مهارت، احساس و قدرت تشخیص بود. نتیجه حاصل این بود که تحمل عدم توانایی در راه رفتن، برای بیماران اماس سختتر از هر چیزی است.
عوارض ناشی از بیماری اماس، تاثیری که این عوارض بر کیفیت زندگی(QoL) بیماران دارد و همچنین هزینهها و فشاری که در نتیجه این بیماری بر افراد تحمیل میشود، در یک سری مطالعات کلینیکی که یافتههای آن تا سال ۲۰۰۹ منتشر شده، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. نتایج حاصل از این مطالعات نشان داد که آسیب دیدن توانایی حرکت مهم ترین دغدغه بیشتر بیماران است. به عنوان مثال در تحقیقی که بر روی ۱۹۹۲ بیمار مبتلا به اماس در بریتانیا صورت گرفت، بیش از ۹۰% بیماران، توانایی حرکت و بیش از ۸۰% آن ها احساس درد را دلیل نگرانی خود معرفی کردند. تنها در ۵۲% بیماران تحت درمان بهبود توانایی حرکتی گزارش شد. مطالعه دیگری نشان داد که اسپاسم زندگی ۴۴% بیماران را تحت تاثیر قرار میدهد. نویسندگان این مقاله به این نتیجه رسیدند که تشخیص ناتوانی و تاثیر آن بر بیماران اماس و همچنین انجام اقدامات درمانی هدفمند در جهت بهبود آسیب دیدگیهای خاص، برای بهبود کیفیت زندگی بیماران و کاهش هزینههای غیرمستقیم آن ها امری ضروری است. بر اساس مطالعاتی که در فاصله سالهای ۲۰۰۸-۱۹۸۰ بر روی بیماران اماس انجام شد، شیوع آسیب دیدگیهای حرکتی از ۵۰% تا بیش از ۹۰% متغیر بود. این اختلاف در میزان شیوع، ناشی از تفاوت در روش تحقیق، تعاریف به کار رفته و جمعیت مورد مطالعه است. این مطالعات نشان میداد که آسیب دیدگی توانایی حرکت با کاهش کیفیت زندگی و فعالیتهای روزمره بیماران مرتبط است و در نتیجه عامل نگران کنندهای است که میزان وابستگی مبتلایان را افزایش میدهد. یافتههای حاصل از این مطالعات بر تشخیص بیشتر و بهتر آسیب دیدگی توانایی راه رفتن و هم چنین ارزیابی بیماری با توجه به اظهارات خود بیمار تأکید میکنند.
شماری دیگر از مطالعات نیز اهمیت آسیب دیدگی توانایی حرکت در جنبههای مختلف زندگی بیماران را تأیید کردهاند. در یک تحقیق گسترده که اخیراً بر روی ۱۰۱۱ بیمار مبتلا به اماس انجام شد، ۴۱% شرکت کنندگان برای راه رفتن نیازمند کمک بودندکه از این میان ۱۲% آن ها به ویلچر و ۱۷% آن ها برای طی کردن عرض یک اتاق به یک ابزار کمکی احتیاج داشتند. در ۵۸% بیمارانی که مشکل راه رفتن داشتند، این ناتوانی آن ها را از وقایع مهم زندگی ( سفر، ازدواج، داشتن فرزند و …) محروم کرده بود.
۷۴% از بیماران اظهار کردندکه مشکل راه رفتن آن ها باعث شده مسئولیت اعضای خانواده در نگهداری آن ها بیشتر شود و۷۰% آن ها این موضوع را چالش برانگیزترین جنبه بیماری شان میدانستند. شرکت کنندگانی که شاغل بودند (۱۳۱ نفر) اعلام کردند که مشکل در راه رفتن تأثیر زیادی روی کارشان گذاشته است. ۷۹% این افراد اظهار داشتند که مشکل راه رفتن بر اشتغالشان اثر منفی داشته و این امر ناشی از نیازهای خاصی است که این بیماران دارند، نیازهایی چون گرفتن مرخصی ساعتی (۴۴%)، کم کردن ساعات کاری (۳۴%) یا تغییر شغل (۳۱%).
تأثیر آسیب دیدگی توانایی راه رفتن بر افرادی که از بیماران مبتلا به اماس نگهداری میکنند، نیز مورد بررسی قرار گرفته است. در مطالعاتی که در ایتالیا بر روی ۴۵۵ بیمار مبتلا به اماس و افراد مراقب آن ها انجام شد، کیفیت زندگی (QoL) در هردو گروه مورد بررسی قرار گرفت. اگرچه کیفیت زندگی افراد مبتلا به اماس در مقایسه با افرادی که از آنها مراقبت میکردند بدتر بود، با این حال مراقبت از این بیماران با کاهش سلامت روانی، سرزندگی و سلامت عمومیو در مجموع پایین آمدنQoL همراه بود. با پیشرفت بیماری، شرایط زندگی این افراد بدتر هم میشد. نتیجه حاصل از بررسی این بود که راهکارهای حمایتگرانه بیشتری باید برای افراد مراقب بیماران اماس در نظر گرفته شود.
تحقیق قابل توجهی که در زمینه تأثیر اجتماعی- اقتصادی اماس صورت گرفته NARCO اماس است. در این تحقیق افراد مبتلا به اماس به صورت داوطلبانه ثبت نام کرده و در سال دو مرتبه از طریق پرسشنامههای کاغذی یا آنلاین مورد ارزیابی قرار میگیرند. این مطالعه به ارزیابی تأثیر توانایی حرکت بر جنبههای مختلف زندگی، در یک گستره ۶۰ (بیمارانی که هیچ گونه ناتوانی حرکتی ندارند نمره ۰ و افراد با ناتوانی کامل نمره ۶ دریافت میکنند) میپردازد. تحلیل اطلاعات ۸۱۸۰ بیمار مبتلا به اماس نشان داد که با کاهش توانایی حرکت، میزان اشتغال در مردان و زنان کم میشد. نکته جالب این که این رابطه حتی در مورد بیمارانی که نمره آن ها ۰ و ۱ و ۲ بود هم صدق میکرد. علاوه بر این، میزان حقوق پرداختی به میزان توانایی حرکت بستگی داشت. بیشترین میزان کاهش درآمد در مورد بیمارانی بود که ناتوانی کمتری در حرکت (۱-۰) داشتند. این امر نشان میدهد که حتی کاهش ناچیز قدرت راه رفتن، تأثیر جدی روی اشتغال افراد دارد. میزان کاهش درآمد بیمارانی که میزان ناتوانی بیشتری داشتند، هم سطح بود. نتیجه حاصل این است که بسیاری از افراد مبتلا به اماس در طول مراحل اولیه بیماری یعنی زمانی که هنوز مشکل جدی برای حرکت ندارند، دست از کار میکشند.
مطالعه دیگری که توسط مراکز درمان عصبشناسی بر روی ۶۰۲ بیمار مبتلا به اماس (۴۳۰ زن و ۱۷۲ مرد) در سرتاسر کانادا صورت گرفت، تأثیر اماس بر اشتغال بیماران کاملاً مشخص شد. ۶۶% از کل شرکت کنندگان بیکار بودند و %۷۸ از این افراد معتقد بودند که بیکاریشان به علت عوارض اماس است. بیشترین دلایلی که خود بیماران برای بیکاری شان ذکر میکردند به ترتیب مشکل راه رفتن (۴۱%)، خستگی (۳۹%) و مشکلات حافظه و بینایی (%۱۲) بود. یک تحلیل چند متغیره نشان داد که متغیرهای مشکلات حرکتی، سن و مشکلات شناختی ارتباط قابل توجهی با بیکاری دارند. در مطالعه دیگری که توسط سالتر و دیگران انجام شد، شواهد بیشتری به دست آمد که نشان میداد توانایی راه رفتن برای اشتغال بیماران اماس بسیار مهم بوده و حفظ این توانایی، برای نگه داشتن زندگی بیماران در شرایط عادی و حفظ استقلال آن ها در مراحل اولیه بیماری، امری حیاتی است.
به طور کلی، آزمایشهای کلینیکی و شواهدی که از تحقیقات متعدد در سراسر جهان به دست آمده نشان میدهد که آسیب دیدن قدرت حرکت، فاکتور مهمی است که QoL را کاهش میدهد. اگرچه این مطالعات اثرات منفی کاهش توانایی حرکت را به وضوح نشان میدهد، نیاز اساسی برای شناسایی تأثیر ناتوانیهایی از قبیل عدم تحرک، خستگی، درد، سستی و اسپاسم و هم چنین درمان هدفمند هر یک از این صدمات همچنان به قوّت خود باقی است.
اهمیت بررسی از دست دادن توانایی حرکت در تک تک بیماران اماس اقداماتی که در جهت شناسایی اثرات اماس یا تأثیر روشهای درمانی بر آسیبهای حرکتی صورت گرفته، جمعیت مبتلایان را به صورت یک کل در نظر میگیرد. گرچه این نگاه کلی دادههای ارزشمندی در اختیارمان قرار میدهد، اما این اقدامات تشخیصی نمیتواند تأثیری که از دست دادن توانایی راه رفتن بر زندگی تک تک افراد و کاهش استقلال و در نتیجه افزایش وابستگی آن ها دارد، نشان دهد. مقادیر کمّیحاصل از این آزمونهای کلی، از نشان دادن تأثیر مقادیری که شرایط تک تک افراد درگیر با اماس را بهبود میبخشد، ناتوان است. شماری از مطالعات موردی به بررسی تأثیر کاهش توانایی حرکت بر تک تک بیماران اماس و همچنین افرادی که از آن ها مراقبت میکنند، پرداختهاند.
در یک مطالعه موردی، تأثیرات اماس بر دو زوج متفاوت، بهطور جداگانه بررسی شد. یکی از این دو مورد، زنی ۵۳ ساله بود که بیماریاش ۲۰ سال قبل تشخیص داده شده بود و در طول دوره بیماری بسیاری از تواناییهای خود را از دست داده بود. او به واکر نیاز داشت و برای انجام کارهای روزمره به شوهرش وابسته بود؛ در حالی که پیش از شروع اماس، او از فعالیتهایی چون پیاده روی، کوهنوردی و شنا لذت میبرد. هنگامیکه به خاطر بیماری اش این فعالیتها را رها کرد، سبک زندگیاش به شدت محدود شد. شش سال قبل او میتوانست مسافتی معادل چهار کوچه را پیاده طی کند، اما هم اکنون قادر بود به اندازه دو کوچه پیاده برود، آن هم در مدت ۴۰ دقیقه. زوج دوم نیز وضعیت مشابهی داشتند. مرد که ۷۱ سال سن داشت، ۳۸ سال قبل از آن مبتلا به اماس شده و بعد از ۲۰ سال از شروع بیماری، ناچار به استفاده از ویلچر شده بود. او و همسرش پیش از آن از فعالیتهای خانوادگی و رقص لذت میبردند، اما ناچار شدند این فعالیتها را به خاطر پیشرفت اماس ترک کنند. یک بار، مرد در حالی که در خانه تنها بود، از روی ویلچر افتاده بود و مجبور شده بود کل سالن را برای رسیدن به تلفن و تقاضای کمک، روی زانو و شکم، سینه خیز حرکت کند. طی همین فاصله کوتاه دو ساعت طول کشیده بود. به علت کم شدن توانایی حرکت و راه رفتن، هر دو زوج میزان فعالیتهای اجتماعی شان را کاهش داده و از جمع فاصله گرفته بودند.
مطالعهای که بر روی یک مرد ۴۰ ساله با ۱۰ سال سابقه بیماری اماس صورت گرفت، به وضوح نشان داد که کنترل مداوم بیمار و حمایت از او در هنگام جابهجا شدن، تا چه اندازه میتواند مهم باشد. وی برای حرکت متکی به ویلچر بود و به سختی میتوانست آن را بیرون از خانه ببرد. توانایی راه رفتن او به خاطر کاهش میزان مقاومتش به شدت محدود شده بود. او نگران ناتوانیاش در بیرون رفتن بود و به همین دلیل منزوی شده بود. او با علایمیچون اتاکسی و لرزش در هنگام حرکت، بستری شده بود. در بیمارستان، نیازهای حرکتی وی شناسایی و یک برنامه درمانی برایش تنظیم شد. یک ویلچر مجهز به الکترودهای کاهنده لرزش و محافظ مچ و بدن در اختیار او قرار گرفت. به منظور افزایش میزان مقاومت، کشش و تعادل در نشستن، تمرینات فیزیوتراپی به او داده میشد. در نتیجه این اقدامات، وضعیت زندگیاش بهبود یافت.
ارزیابی توانایی حرکت بیمار، هم در زمان تشخیص و هم در طول دوره بیماری، بسیار مهم است و فراهم آوردن امکاناتی که به تشخیص شرایط حرکتی بیمار کمک کند، میتواند سودمند باشد. در نظر گرفتن نیازهای فردی از قبیل فراهم کردن کمک و فیزیوتراپی و یا تجهیزات، این امکان را به بیمار میدهد که کمتر وابسته باشد و بیشتر بتواند با پیشرفت بیماری اش کنار بیاید. توجه به نیازهای فردی کمک مهمی به زندگی بیمار میکند، بنابر این نباید نادیده گرفته شود. با این حال، انجام چنین اقداماتی نیازمند منابع فراوان و هزینه زیاد است که بیشتر سازمانهای حمایتگر در حال حاضر قادر به تأمین آن نیستند.
پیشرفتهای آتی در زمینه تشخیص و کنترل توانایی حرکت در بیماری اماس
در سالهای آتی، اهمیت آسیب دیدگی توانایی حرکت در بیماری اماس بیش از پیش مشخص میشود و عصبشناسان نگاهی دقیقتر به آن خواهند داشت. در حال حاضر، اطلاعاتی که آسیبهای حرکتی در بیماری اماس را مورد ارزیابی قرار میدهد، از نظر گستردگی حوزهها و هم چنین شمار بیماران مورد مطالعه محدود است. نتیجه این امر بررسی ناقص و ناکافی توانایی راه رفتن-به عنوان مهم ترین جنبه حرکتی- میباشد. در واقع، همانند بسیاری از بیماریهای دیگر، در آغاز راه هستیم تا میان آن چه در نگاه بیمار مهم است و آن چه از نظر پزشکان اهمیت دارد، تفاوت قایل شویم. در صورتی که مطالعات مربوط به اماس بر روی جمعیت وسیع تری از بیماران و با روشهای تخصصی تر تشخیص توانایی حرکت صورت گیرد، فهم بهتری از دادههای به دست آمده در زمینه توانایی حرکت در بیماران اماس خواهیم داشت. دادههای حاصل از مطالعات کلینیکی، در آینده نزدیک ارزیابی دقیق تر توانایی راه رفتن را چه در مرحله تشخیص بیماری و چه در طول دوره بیماری ممکن میسازد.
عصبشناسان، پزشکان، بیماران و افرادی که مسئولیت آن ها را برعهده دارند، در زمینه آسیبهای حرکتی و راه رفتن -که عارضه جدی اماس است و موجب افزایش بیکاری و کاهش عملکرد روزانه بیماران میشود- آگاهی بیشتری خواهند داشت. نیاز به شناسایی عمیقتر آسیبهای حرکتی افزایش مییابد و کنترل مداوم بیماران در طول دوره بیماری سبب میشود ارزیابی بهتری از نیازهای آن ها داشته باشیم.
شناسایی بیشتر آسیبهای حرکتی توسط پزشکان، توجه به نیازهای بیماران و بهبود بسیاری از جنبههای زندگی آن ها را در پی خواهد داشت. کاربرد و پیشرفت درمانهای عصب شناختی، میزان وابستگی بیماران را کاهش داده، موجب افزایش اعتماد به نفس و خودکفایی آن ها میشود و سلامت عمومی آن ها را برای مدت زمان بیشتری حفظ میکند.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰